ابزار منو ثابت

دل ریخته

روز پاییزی میلاد تو در یادم هست، روز خاکستری سرد سفر یادت نیست

ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من، در شب آخر پرواز خطر یادت نیست

تلخی فاصله ها نیز به یادت  مانده ست ، نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

خواب روزانه اگر درخور تقدیر نبود، پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست

من به خط و خبری از تو قناعت کردم، قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید، کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست

تو که خودسوزی هر شب پره را می فهمی، باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست

تو به دلریختگان چشم نداری بی دل، آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

خواب روزانه اگر درخور تقدیر نبود، پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست

من به خط و خبری از تو قناعت کردم، قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

 

شهریار قنبری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 28 فروردين 1394برچسب:,

] [ 20:59 ] [ دلشوره ]

[ ]